« لافکادیو » شیری که جواب گلوله را با گلوله داد.
وقتی سعی کرد خود را فراموش کند؛ دیگر توانایی عکسالعمل نداشت.
دیگر نه توانست شیر باشد؛ نه توانست گلولهای شلیک کند.
« . . . » مدرسهای که تکنولوژی را مسحور خود کرد.
وقتی سعی کرد بیرغیب باشد و مشهور؛ دیگر گذشتهاش را از کف داد.
دیگر نه توانست گذشتهاش را داشته باشد؛ نه توانست بیرغیب و شهرهی شهر باشد.
متن بالا رو خیلی جدی نگیرید. هرچند جدی است. اما بحث دیروز بود.
حالا که خیلی چیزها را نداریم باید به بازنگشتن فکر کنیم تا ادامهی فرورفتن در ... .